فردا می خوام برم شمال چند روزی استراحت کنم ساعت 3:30 صبح اومدم ببینمت به قول خودت همی!
ببوسش: مامانها جلوی این یه قلم دووم نمیارن اگر یه روزی دختر کوچولویه خودت بوسیدت یاد این حرفم بیفت. آدم اگه مامان نداشته باشه دیگه هیچی نداره. از دلش در بیار هر چی که هست. می خواستم بجاش برات لالایی دریا دادور رو بذارم گفتم حتما خوابیدی تا الان خانوم کوچولو
مدتی پیدام نمیشه می خوام درس بخونم تا بهمن اومدم خداحافظی هم بکنم. دوست خوبی نبودم می دونم. دوستی که وقتی آدم بهش احتیاج داره کناره آدم نباشه نمی تونه دوست خوبی باشه.
طعم گس و دخترانه ات رو بدون پوست بهم چشوندی از این بابت ممنونم. آدم های متفاوت افکار متفاوت دارن و من از اولین معلمم یادگرفتم که دنیا رو باید متفاوت دید و آدم های متفاوت همیشه بهم چیزای جدید یاد دادن حتی اگه خودشون واقف نبودن. به هر حال تا مدتی نیستم. و چقدر خوب می شد اگه وقتی بر می گشتم تو اون سایه های آبی چشمات حیات موج بزنه و طراوت. و تو انقدر قد کشیده باشی که دیگه برای دیدن دنیا لازم نباشه رو انگشتات وایستی، انقدری شده باشی که دستت برسه و سیب رسیده سر شاخه زندگیت رو بچینی و با پوست گازش بزنی! خدائی که دارم و داری نگهدارت
میس کارتون
شنبه 11 مهرماه سال 1388 ساعت 08:51 ق.ظ
سلام میتونم بفهمم چه زندگیه غم انگیزی داری ولی یه چیزی رو بدون همیشه چیزی هست که بشه باهاش خوشحال شد. خیلی ها واسه یه اون روز زنده میمونن اون روز واسه من رسیدن به عشقمه و دیگه هدفی برایه زندگیم ندارم چرا از هدف زندگیت نمینویسی؟ البته میل خودته خدانگهدار عزیزم
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
فردا می خوام برم شمال چند روزی استراحت کنم ساعت 3:30 صبح اومدم ببینمت به قول خودت همی!
ببوسش: مامانها جلوی این یه قلم دووم نمیارن اگر یه روزی دختر کوچولویه خودت بوسیدت یاد این حرفم بیفت. آدم اگه مامان نداشته باشه دیگه هیچی نداره. از دلش در بیار هر چی که هست.
می خواستم بجاش برات لالایی دریا دادور رو بذارم گفتم حتما خوابیدی تا الان خانوم کوچولو
مدتی پیدام نمیشه می خوام درس بخونم تا بهمن اومدم خداحافظی هم بکنم. دوست خوبی نبودم می دونم. دوستی که وقتی آدم بهش احتیاج داره کناره آدم نباشه نمی تونه دوست خوبی باشه.
طعم گس و دخترانه ات رو بدون پوست بهم چشوندی از این بابت ممنونم. آدم های متفاوت افکار متفاوت دارن و من از اولین معلمم یادگرفتم که دنیا رو باید متفاوت دید و آدم های متفاوت همیشه بهم چیزای جدید یاد دادن حتی اگه خودشون واقف نبودن.
به هر حال تا مدتی نیستم.
و چقدر خوب می شد اگه وقتی بر می گشتم تو اون سایه های آبی چشمات حیات موج بزنه و طراوت. و تو انقدر قد کشیده باشی که دیگه برای دیدن دنیا لازم نباشه رو انگشتات وایستی، انقدری شده باشی که دستت برسه و سیب رسیده سر شاخه زندگیت رو بچینی و با پوست گازش بزنی!
خدائی که دارم و داری نگهدارت
سه شبه که خوابشو میبینم...از دستم عصبانیه
توی دلش یه عالمه حرفه فروغک/ مگه میشه ادم مادر باشه و ساکت باشه/ مگه میشه دوستت نداشته باشه؟ به دلش / دلت / رجوع کن.
سلام
میتونم بفهمم چه زندگیه غم انگیزی داری ولی یه چیزی رو بدون همیشه چیزی هست که بشه باهاش خوشحال شد.
خیلی ها واسه یه اون روز زنده میمونن
اون روز واسه من رسیدن به عشقمه و دیگه هدفی برایه زندگیم ندارم
چرا از هدف زندگیت نمینویسی؟
البته میل خودته
خدانگهدار عزیزم