خسته از کار و دانشگاه و یک غذای مانده از دیشب و هوس ـ دست پخت مامی و کلی درس و پروژه واسه سال آخری بودن مون و این همه دوری از عشق و سوز زمستون تو جنوب و صدای بنان و این تیکه از نوشته شهیار لامصب : 

... تا که فهمید عاشقشی، خیلی می خواهیش، با.کر.گی ات رو ازت نخواهد

برقص با من . 

و این تمام ـ امشب ـ من است .

نظرات 8 + ارسال نظر
دختری که سلام نمیکنه سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:04 ب.ظ http://www,promete28.blogfa.com

...امان از این شهیار !!!
واینهمه دوری از عشق!

هلیا چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:06 ق.ظ http://piadebakhoda.blogfa.com

انگار
عـ شـ ق
حجاب
می زاید
(!)

شهیار کبیری چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:44 ق.ظ http://timarestaneman.blogfa.com

من وکیل شهیارم!
خودش نیستما... به جون خدا.
هووووی
لامصب با موکل من بودی؟
من فقط در حضور موکلم صحبت می کنم!
...
مث که شب های توام مث واسه ما ط.خم.یه ها

سمیه پنج‌شنبه 10 دی‌ماه سال 1388 ساعت 04:22 ب.ظ http://17daghighe.blogfa.com/

ای واااای گفتی پروژه خرابم کردی ..لامصبا تموم شدنی هم نیستند!

نازیلا سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1388 ساعت 06:29 ب.ظ http://literatureart.blogfa.com

امان از این درسا که تمومی ندارن...

رویابیژنی جمعه 18 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:17 ب.ظ http://13484550.blogfa.com

دلم برا دخی جنوبی هی می تنگه...هی...

ماندا یکشنبه 20 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:40 ق.ظ http://www.maandaa.blogfa.com

تو کی حالت خوش میشه ؟!

میس کارتون یکشنبه 20 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:34 ب.ظ http://firozehmozafari.blogfa.com

فروغک ....چرا کم مینویسی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد