وسط هرج و مرج کلاسی که هنوز استادش نیومده و نیگاه خیره من به پاچه های گشاد شلوار لی آبی تیره م و گوشم که پی حرفای رفیقم ـ که داره از فلانی حرف میزنه یهو یه صدای گرومب از دورها میاد و برقا میرن و همه کلاس ساکت میشه و درست همون موقع یکی از از پسرا با یه صدای سوزناک شروع میکنه خوندن : دریا موج ـ ، کاکا دریا موج ـ ..
و هیچ کدوم از ماها به این کار نداریم که شوخی خوند و یا جدی که همه مون از بهت ـ یه اتفاق ـ بد انگاری نیاز داریم به این صدای سوزناک .. گیرم که چند دقیقه بعد دوباره همون هرج و مرج .... اما همون چند دقیقه ...
ادم یهویی انگاری از هزار سال پیش بهونه میخواسته و نداشته گریه اش میگیره توی بعضی از این هرج و مرجا !!
نه؟؟؟؟
حالا صدای چی بود؟! :دی
یه حسی توش داشت اینو مطمئنم
اما من نمی تونم باهاش ارتباط برقرار کنم الان
اینم مطمئنم
البته می دونم اشکال از منه
مطمئن باش
...
با ...:: دربی ::..
بروزم
نوشته هات شدیدا داره تحت تاثیر باز امد بوی مدرسه و ماه مهرو اینا پیش میره ..
جالب شد