وسط هرج و مرج کلاسی که هنوز استادش نیومده و نیگاه خیره من به پاچه های گشاد شلوار لی آبی تیره م و گوشم که پی حرفای رفیقم ـ که داره از فلانی حرف میزنه یهو یه صدای گرومب از دورها میاد و برقا میرن و همه کلاس ساکت میشه و درست همون موقع یکی از از پسرا با یه صدای سوزناک شروع میکنه  خوندن : دریا موج ـ ، کاکا دریا موج ـ .. 

و هیچ کدوم از ماها به این کار نداریم که شوخی خوند و یا جدی که همه مون از بهت ـ یه اتفاق ـ بد انگاری نیاز داریم به این صدای سوزناک .. گیرم که چند دقیقه بعد دوباره همون هرج و مرج .... اما همون چند دقیقه ...

نظرات 5 + ارسال نظر
دختری که سلا م نمیکنه شنبه 11 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:32 ب.ظ

ادم یهویی انگاری از هزار سال پیش بهونه میخواسته و نداشته گریه اش میگیره توی بعضی از این هرج و مرجا !!
نه؟؟؟؟

آتیش پاره یکشنبه 12 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 07:43 ق.ظ http://www.miss-atishpare.blogsky.com

حالا صدای چی بود؟! :دی

شهیار کبیری یکشنبه 12 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:25 ق.ظ http://timarestaneman.blogfa.com

یه حسی توش داشت اینو مطمئنم
اما من نمی تونم باهاش ارتباط برقرار کنم الان
اینم مطمئنم
البته می دونم اشکال از منه
مطمئن باش
...
با ...:: دربی ::..
بروزم

شادی تبعیدی یکشنبه 12 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:55 ق.ظ

نوشته هات شدیدا داره تحت تاثیر باز امد بوی مدرسه و ماه مهرو اینا پیش میره ..

مدی دوشنبه 13 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:33 ق.ظ http://madikhanoom.blogsky.com

جالب شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد